جدول جو
جدول جو

معنی تیرک زدن - جستجوی لغت در جدول جو

تیرک زدن
جهیدن آب یا مایع دیگر از یک سوراخ ریز
تصویری از تیرک زدن
تصویر تیرک زدن
فرهنگ فارسی عمید
تیرک زدن(اَ وَدَ)
بالا آمدن آبله های دیگ جوشان. (ناظم الاطباء) ، جاری شدن خون از زخم. (از غیاث اللغات) (آنندراج) (بهار عجم) :
ز خونی که تیرک زد از فرقگاه
یلان را برافروخت پرّ کلاه.
هاتفی (از آنندراج).
، درد کردن. (بهار عجم) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تیرک زدن
جهیدن آب یا مایعی دیگر از سوراخی باریک، تیر کشیدن
تصویری از تیرک زدن
تصویر تیرک زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تیرک زدن((رَ. زَ دَ))
جهیدن آب یا مایعی دیگر از سوراخی ریز
تصویری از تیرک زدن
تصویر تیرک زدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیرک شدن
تصویر شیرک شدن
کنایه از جسور و گستاخ شدن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ رَ دَ)
تیر انداختن. به تیر زخم زدن کسی را. با تیر خسته کردن کسی یا شکاری را. مجروح کردن:
سروبالای کمان ابرو اگر تیر زند
عاشق آن است که بر دیده نهد پیکان را.
سعدی.
تا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح
یا جان بدهم یا بدهی تیر امانم.
سعدی.
آن را که تو دوست بیش داری
کس تیر جفا زدن نیارد.
سعدی.
، حباب بالا دادن مایعی جوشان. حبابها که از ته دیگ تفته بر روی آب آید. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا) :
چون به خم اندر ز زخم او بخروشد
تیر زند بی کمان و سخت بکوشد.
منوچهری (از یادداشت ایضاً).
به هر دو معنی رجوع به تیر انداختن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیرک شدن
تصویر شیرک شدن
گستاخ شدن جرات یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبیره زدن
تصویر تبیره زدن
طبل و دهل زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تارک شدن
تصویر تارک شدن
چیز آموخته را فراموش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبک زدن
تصویر تنبک زدن
نواختن تنبک که یکی از آلات موسیقی ضربی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرج زدن
تصویر تفرج زدن
تفرج کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عینک زدن
تصویر عینک زدن
آینک زدن نصب کردن عینک برابر چشم خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیرش زدن
تصویر زیرش زدن
منکر شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
ضع علامةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
Tick
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
faire tic-tac
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
fare tic tac
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
ٹک ٹک کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
тикать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
ticken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
тикати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
tykać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
发出滴答声
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
টিক করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
hacer tictac
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
piga kidude
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
tık tık sesi yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
똑딱거리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
チクタクする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
לתקתק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
fazer tique-taque
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
berdetak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
ตีระฆัง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
tikken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تیک زدن
تصویر تیک زدن
टिक करना
دیکشنری فارسی به هندی